ساختارشفقت به خود از روانشناسی بودایی گرفته شده است و اولین بار نف با استفاده از نوشته های معلمان مختلف بودایی (به عنوان مثال ، سالزبرگ 1997) ، شفقت به خود را عملیاتی کرده و این سازه بیشتر از یک دهه است که وارد ادبیات روانشناسی شده است. طبق یک مدل ساده و مفید مغز ما دارای سه سیستم عمده ی تنظیم هیجان است و هر کدام از آنها کارکرد مخصوص خود را دارند. سیستم تهدید(متمرکز بر جنگ و گریز) ، سیستم سایق( متمرکز برجستجوی منابع و تشویق) و سیستم تسکین( متمرکز بر پذیرش و امنیت و بهزیستی)(گیلبرت2009). سازه ی شفقت به خود که توسط نف معرفی گردید و یعنی حساس بودن به رنج خود و دیگران و تمایل عمیق برای کاهش این رنج است. این سازه با مولفههای توجه آگاهی، حس انسانیت مشترک و مهربانی کردن یکی از راههای موثر در فعال شدن سیستم تسکین ، مراقبت و امنیت است( نف2017). توانایی به نام ذهن مشفق با تمرینهای شفقت به خود در انسانها ایجاد می شود که کمک میکند راضی باشند و با گشودگی و راحتی با خود و دنیای اطراف خود و رنجها و سختیها ارتباط بر قرار کنند. پرورش یک ذهن مشفق که یک ویژگی مهم روانشناختی است باعث فعال شدن سیستم تسکین در مواقع مواجهه با رنج نواقص ،اشتباهات و ناکامیها می شود. کارکرد طبیعی ذهن مشفق ایجاد رفتارهای مهربانانه، فراهم کردن موقعیت هایی برای به هم پیوستگی، امنیت، تسکین ، مشارکت، انگیزه و حمایت میباشد. نف پیشنهاد می کند که شفقت به خود نوعی ارتباط خود با خود است و نشان دهندۀ یک موضع مشفقانه نسبت به خود ، زمانی که با رنج شخصی روبرو می شویم ، میباشد.
نف سه مولفه برای سازۀ شفقت به خود معرفی کرده است: مهربانی به خود به جای سرزنش و قضاوتگری ، حس انسانیت مشترک به جای انزوا، توجه آگاهی به جای همانندسازی افراطی. عناصر مختلف شفقت به خود از نظر مفهومی با هم متمایز هستند و بیانگر روشهای مختلفی است که افراد به رنجها و شکست خود پاسخ می دهند : از نظر عاطفی با مهربانی یا قضاوت ، درک رنج خود به عنوان بخشی از تجربۀ انسانی یا منزوی کننده از دیگر انسانها و توجه به رنج به روشی آگاهانه یا کاملاً همانندسازی شده. این مولفه ها با هم ترکیب می شوند و به طور متقابل با یکدیگردر تعامل هستند تا ساختار یک ذهن مشفق شکل بگیرد. شفقت به خود زمانی اهمیت دارد که با نواقص خود و زندگی، اشتباهات و شکست های شخصی روبرو می شویم و همچنین هنگام رویارویی با موقعیت های دردناک زندگی که خارج از کنترل ما هستند نیز اهمیت دارد.
اکثر فرهنگها تأکید زیادی بر مهربانی با دوستان ، خانواده و همسایگان دارند و وقتی صحبت از خودمان میشود اینطور نیست. وقتی اشتباه می کنیم یا شکست می خوریم ، ممکن است خودمان را به راحتی سرزنش کنیم به جای اینکه یک بازوی حمایت کننده را دور شانۀ خود بگذاریم. و حتی وقتی مشکلات ناشی از نیروهایی خارج از کنترل ما باشد ، مانند یک تصادف یا یک رویداد آسیب زا ، بیشتر از اینکه خود را آرام کنیم و به خود آرامش دهیم ، بر حل مشکل تمرکز می کنیم. متأسفانه ، این نگرش ها باعث میشود یکی از قدرتمندترین مکانیزم های مقابله ای ما(سیستم تسکین) هنگام برخورد با مشکلات زندگی از دست برود و آن توانایی تسلی دادن به خود است. اکثر افراد در ایجاد و پرورش یک ذهن مشفق با صدایی مشفقانه و حمایتگر مقاومت دارند و محور اصلی درمان متمرکز بر شفقت، پرورش ذهن مشفق است. در حقیقت درمانگران با توضیح و تشریح مهارت ها و ویژگی های شفقت به افراد، به تدریج این کار را انجام می دهند و از طریق ایجاد و پرورش یک رابطه مشفقانۀ درونی با خودشان، به جای سرزنش کردن به آنها کمک می کند تا اقدامات مناسب جهت تغییر یا بهبود رفتار جهت کاهش رنج صورت گیرد.